درباره زندگی و آثار اونوره دو بالزاک رمان نویس فرانسوی

0
1047
درباره زندگی و آثار اونوره دو بالزاک رمان نویس فرانسوی

اونوره دو بالزاک رمان نویس برجسته فرانسوی در قرن نوزدهم بوده است.آثار او بخشی از شالوده سنت رئالیستی در ادبیات اروپا، با تمرکز ویژه بر شخصیت‌های بسیار پیچیده‌اش بود.

  • اونوره دو بالزاک
  • شغل: نویسنده
  • متولد: 20 مه 1799 در تور، فرانسه
  • درگذشت: 18 اوت 1850 در پاریس، فرانسه
  • آثار برگزیده: Les Chouans (1829)، Eugénie Grandet (1833)، La Père Goriot (1835)، La Comédie Humaine (مجموعه آثار)نقل قول: “هیچ چیزی به نام استعداد بزرگ بدون قدرت اراده بزرگ وجود ندارد.”
درباره زندگی و آثار اونوره دو بالزاک رمان نویس فرانسوی

خانواده و دوران اولیه زندگی

پدر اونوره دو بالزاک ، برنارد فرانسوا بالسا، از یک خانواده بزرگ طبقه پایین بود. در جوانی برای بالا رفتن از نردبان اجتماعی سخت کار کرد و در نهایت این کار را انجام داد و برای دولت لویی شانزدهم و بعداً ناپلئون کار کرد.

او نام خود را به فرانسوا بالزاک تغییر داد تا بیشتر شبیه به اشرافی باشد که اکنون با آنها ارتباط برقرار می کند و در نهایت با دختر یک خانواده ثروتمند به نام آن شارلوت-لور سالامبر ازدواج کرد.  اختلاف سنی در این زوج به سی و سال می رسید.

با وجود این، این زوج صاحب پنج فرزند شدند. اونوره بزرگ‌ترین کسی بود که از دوران نوزادی جان سالم به در برد و از نظر سن و محبت به خواهرش لور که یک سال بعد به دنیا آمد نزدیک‌ترین فرد بو

در مدرسه گرامر محلی تحصیل کرد، اما با ساختار سفت و سخت دست و پنجه نرم کرد و در نتیجه دانش آموز ضعیفی بود.حتی یک بار که تحت مراقبت خانواده و معلمان خصوصی خود قرار گرفت. تا زمانی که وارد دانشگاه سوربن شد، شروع به رشد کرد و در زیر نظر برخی از ذهن‌های بزرگ آن زمان به مطالعه تاریخ، ادبیات و فلسفه پرداخت.

بعد از کالج، آنوره به توصیه پدرش به عنوان یک منشی حقوقی کار خود را آغاز کرد. او به شدت از این کار ناراضی بود، اما این فرصت را برای او فراهم کرد تا با افراد مختلف از هر طبقه و معضلات اخلاقی ذاتی در اجرای قانون ارتباط برقرار کند و آنها را مشاهده کند. ترک حرفه وکالت باعث اختلاف با خانواده اش شد.

آثار بالزاک

شروع کار اونوره دو بالزاک

اونوره تلاش های خود را برای حرفه ادبی به عنوان یک نمایشنامه نویس آغاز کرد. سپس با نام مستعار، به عنوان یک نویسنده رمان های «پاتولار» شروع کرد. رمان هایی که به سرعت نوشته می شوند و اغلب رسوایی دارند، معادل کتاب های شومیز «بیهوده» امروزی.

او تلاش خود را در روزنامه نگاری، اظهار نظر در مورد وضعیت سیاسی و فرهنگی دوران پس از ناپلئون در فرانسه امتحان کرد. و زمانی که تلاش کرد به عنوان یک ناشر و چاپخانه امرار معاش کند. در کار تجاری خود شکست سختی خورد. در این دوره ادبی، دو زیرژانر خاص از رمان‌ها هم از نظر انتقادی و هم از نظر عامه رایج بود: رمان‌های تاریخی و رمان‌های شخصی (یعنی آنهایی که زندگی یک فرد خاص را با جزئیات روایت می‌کنند).

این سبک نوشتن را پذیرفت و تجربیات خود را از بدهکاران، صنعت چاپ و قانون در رمان های خود آورد. این تجربه او را از رمان‌نویسان بورژوای گذشته و بسیاری از هم‌عصرانش متمایز می‌کند. که دانش‌شان از شیوه‌های دیگر زندگی کاملاً از تصویر نویسندگان قبلی به‌دست آمده بود.

مقاله پیشنهادی زرگیل به شما دوست عزیز

زندگی اجتماعی و خانوادگی

اونوره دو بالزاک و کتاب هایش

در سال 1829 او Les Chouans را نوشت، اولین رمانی که به نام خود منتشر کرد. این اولین ورود به کار تعیین کننده حرفه او خواهد بود: مجموعه ای از داستان های در هم تنیده که جنبه های مختلف زندگی فرانسوی را در طول دوره سلطنت بازسازی و جولای (یعنی از حدود 1815 تا 1848) به تصویر می کشد.

زمانی که رمان بعدی خود را به نام ال وردوگو منتشر کرد، دوباره از نام جدیدی استفاده کرد: آنوره دو بالزاک.

آنوره به‌جای نوشتن شخصیت‌هایی که مظاهر خیر یا شر بودند، مردم را در نوری بسیار واقعی‌تر و ظریف‌تر به تصویر می‌کشید. حتی شخصیت های فرعی او نیز با لایه های مختلف سایه می اندازند. او همچنین به دلیل ترسیم طبیعت‌گرایانه‌اش از زمان و مکان، و همچنین روایت‌های محرک و روابط پیچیده، شهرت پیدا کرد.

عادات نویسندگی اونوره در افسانه بود. او می‌توانست روزی پانزده یا شانزده ساعت بنویسد.او بسیار قهوه می خورد تا بتواند انرژی خود را برگرداند.

در بسیاری از موارد، او وسواس به کمال رساندن کوچکترین جزئیات می کرد و اغلب تغییراتی را پس از تغییر ایجاد می کرد. این لزوماً زمانی که کتاب‌ها برای چاپخانه‌ها فرستاده می‌شد متوقف نشد: او بسیاری از چاپخانه‌ها را با بازنویسی و ویرایش حتی پس از ارسال شواهد برای او ناامید کرد

آثار اُنوره دو بالزاک

  • شوان‌ها
  • گوبسک رباخوار
  • چرم ساغری
  • سرهنگ شابر
  • اوژنی گرانده
  • عشق کیمیاگر
  • مادام دولاشانتری
  • یادگارهای دو نوعروس
  • دختر چشم طلایی
  • باباگوریو
  • زنبق دره
  • پیردختر
  • سزار بیروتو
  • کشیش دهکده اورسولا میروئه
  • دام گستر
  • زن سی ساله
  • آرزوهای بربادرفته
  • دهقانان
  • پزشک دهکده
  • دخترعمو بت
  • پسرعمو پونس
  • بهروزی و تیره‌روزی‌های روسپیان تحت عنوان فراز و نشیب زندگی بدکاران
  • دوشس دولانژه
  • مسافرخانه سرخ
  • فلسفه زندگی زناشویی
  • زن بیگناه
  • هونورین

زندگی اجتماعی و خانوادگی آنوره دو بالزاک

آنوره علیرغم زندگی کاری وسواسی خود، توانست زندگی اجتماعی پر رونقی داشته باشد. او در محافل جامعه به دلیل مهارت خود در داستان نویسی محبوب بود و دیگر چهره های مشهور آن روز را – از جمله رمان نویس همکار ویکتور هوگو – در میان آشنایان خود به حساب آورد.

اولین عشق او ماریا دو فرسنی بود، نویسنده ای که با مردی بسیار مسن تر ازدواج کرده بود. او در سال 1834، دختر آنوره، ماری-کارولین دو فرسنی را به دنیا آورد. او همچنین یک معشوقه قبلی داشت، زنی مسن‌تر به نام مادام دو برنی، که قبل از موفقیت رمان‌نویسی‌اش، او را از تباهی مالی نجات داده بود.

با این حال، داستان عاشقانه بزرگ به گونه ای آغاز شد که به نظر چیزی از یک رمان است. او در سال 1832 نامه ای ناشناس دریافت کرد که در آن تصویرهای بدبینانه از ایمان و زنان در یکی از رمان های او مورد انتقاد قرار گرفت. در پاسخ، او برای جلب توجه منتقدش آگهی‌ای در روزنامه‌ای منتشر کرد و این زوج مکاتبه‌ای را آغاز کردند که پانزده سال به طول انجامید.

شخص طرف دیگر این نامه ها اولینا هانسکا، کنتس لهستانی بود. هر دو افراد بسیار باهوش و پرشوری بودند و نامه های آنها پر از چنین موضوعاتی بود. آنها اولین بار در سال 1833 شخصاً ملاقات کردند.

شوهر بسیار بزرگتر او در سال 1841 درگذشت و آنوره در سال 1843 به سن پترزبورگ، جایی که در آنجا اقامت داشت، رفت تا دوباره او را ملاقات کند. از آنجایی که هر دوی آن‌ها وضعیت مالی پیچیده‌ای داشتند و خانواده اولینا مورد بی‌اعتمادی تزار روسیه بودند، تا سال 1850 قادر به ازدواج نبودند و در آن زمان هر دو از مشکلات سلامتی رنج می‌بردند. آنوره با اولینا فرزندی نداشت، اگرچه او فرزندانی از  قبل داشت.

مرگ و میراث ادبی بالزاک

مرگ و میراث ادبی آنوره دو بالزاک

اونوره فقط چند ماه از ازدواجش لذت برد تا اینکه بیمار شد.مادرش به موقع برای خداحافظی از راه رسید و دوستش ویکتور هوگو روز قبل از مرگش به دیدار او رفت.

آنوره دو بالزاک بی سر و صدا در 18 اوت 1850 درگذشت. او در گورستان پر لاشز در پاریس به خاک سپرده شد و مجسمه ای از او، بنای یادبود بالزاک، در یک تقاطع نزدیک قرار دارد. بزرگترین میراثی که آنوره دو بالزاک از خود به جای گذاشت استفاده از رئالیسم در رمان بود.

ساختار رمان‌های او که در آن طرح داستان به ترتیب توسط یک راوی دانای کل ارائه می‌شود و یک رویداد باعث رویداد دیگر می‌شود، برای بسیاری از نویسندگان بعدی تأثیرگذار بود. محققان ادبی همچنین بر کاوش او در مورد پیوندهای بین جایگاه اجتماعی و رشد شخصیت و همچنین اعتقاد به قدرت روح انسانی که تا به امروز دوام آورده است، تمرکز کرده اند.

منبع: thoughtco

امتیاز شما بسیار مهم است

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید