پنج گام برای پرورش هوش هیجانی در کودکان

1
1271
پنج گام برای پرورش هوش هیجانی در کودکان
This young boy has thought of the next big idea.

هوش هیجانی در کودکان می تواند به آنها کمک کند تا عواطف خودشان را کنترل کنند. در روابط خود با دیگران و موقعیت های متفاوت و سخت واکنش های درست و اصولی داشته باشد. به این علت است که هوش هیجانی بسیار حائز اهمیت است.

اگر تا این لحظه نتوانسته اید به کودک خود برای پرورش هوش هیجانی کمک کنید. بهتر است این مقاله را کامل مطالعه کنید و از همین الان شروع کنید هوش هیجانی کودکتان را افزایش دهید.

1-دیدگاه فرزندتان را بپذیرید و با او همدردی کنید

حتی اگر نمی توانید برای ناراحتی های فرزندتان «کاری انجام دهید»، همدردی کنید. فقط درک شدن به انسان کمک می کند تا احساسات نگران کننده را رها کند.

اگر ناراحتی فرزندتان به نظر می رسد متناسب با موقعیت نیست، به یاد داشته باشید که همه ما احساسات را در خود ذخیره می کنیم و پس از یافتن یک پناهگاه امن به خود اجازه می دهیم آنها را تجربه کنیم.

سپس ما آزاد هستیم که ادامه دهیم. همدلی به این معنا نیست که شما موافق هستید، فقط به این معناست که شما آن را از سمت او نیز می بینید. او ممکن است مجبور شود آنچه شما می گویید انجام دهد، اما او حق دارد دیدگاه خودش را داشته باشد.

همه ما می دانیم که چه حس خوبی دارد که موقعیت ما به رسمیت شناخته شود. زمانی که ما به راه خودمان نمی رسیم، به نوعی کار را آسان تر می کند.

ماننده:

زمانی که کودک برای خوردن شام نمیاد به او بگوید: می دانم برات سخت است که بازی خود را نیمه تمام بگذاری و به بیای برای شام ولی الان زمان شام خوردن است.

  چرا این طرز برخورد هوش هیجانی را رشد می دهد؟

احساس درک باعث تحریک مواد بیوشیمیایی تسکین دهنده می شود. مسیر عصبی که هر بار که احساس آرامش می‌کند تقویت می‌کنید، همان چیزی است که او با افزایش سن برای تسکین خود استفاده می‌کند.

کودکان با تجربه کردن آن از سوی دیگران، همدلی را تقویت می کنند. شما به فرزندتان کمک می کنید تا تجربیات خود و آنچه که احساسات او را تحریک می کند، بازتاب دهد.

برای کوچولوها، فقط دانستن نامی برای احساسشان ابزاری اولیه برای یادگیری مدیریت احساساتی است که در آنها هجوم می آورد.

در مواقع خاص با کودکان و نوجوانان باید همدردی کرد

2-اجازه بیان را به آنها بدهید.

کوچولوها نمی توانند بین عواطف و «خود»شان تفاوت قائل شوند.احساسات فرزندتان را بپذیرید، به جای اینکه آنها را انکار یا به حداقل برسانید، که به کودکان این پیام را می دهد که برخی از احساسات شرم آور یا غیرقابل قبول هستند.

عدم تایید ترس یا عصبانیت او را از داشتن این احساسات باز نمی دارد، اما ممکن است او را مجبور به سرکوب آنها کند. متأسفانه، احساسات سرکوب شده مانند احساساتی که آزادانه ابراز شده اند، از بین نمی روند. آنها به دام افتاده اند و به دنبال راهی برای خروج هستند.

بیاموزید که طیف کامل احساسات قابل درک است و بخشی از انسان بودن است، حتی اگر برخی از اعمال باید محدود باشند.

ماننده:

تو خیلی عصبانی هستی که برادرت اسباب بازیت را شکست! من درک می کنم، و ضربه زدن کمک به تو نمی کند حتی وقتی خیلی عصبانی هستید. احساس خود را با کلمات به برادرت بگو.

 چرا این طرز برخورد هوش هیجانی را رشد می دهد؟

پذیرش شما به فرزندتان کمک می‌کند تا احساسات خود را بپذیرد، این چیزی است که به ما اجازه می‌دهد احساسات خود را حل کنیم و ادامه دهیم، بنابراین او بهتر می‌تواند احساسات خود را تنظیم کند.

پذیرش شما به فرزندتان می آموزد که زندگی عاطفی او خطرناک نیست، شرم آور نیست و در واقع جهانی و قابل کنترل است.

او یاد می گیرد که تنها نیست. او می‌آموزد که حتی بخش‌های کمتر خوشایند خودش قابل قبول است، به این معنی که او کاملاً خوب است، دقیقاً همانطور که هست.

مقاله ای پیشنهادی زرگیل به شما دوست عزیز

اجازه بیان احساسات را به آنها بدهیم

اجازه بیان احساسات را به آنها بدهیم

3-به احساسات فرزندتان گوش دهید.

به یاد داشته باشید، خشم تا زمانی که احساس کند شنیده نمی شود شروع به از بین رفتن نمی کند. چه فرزند شما 6 ماهه باشد چه شانزده ساله، او نیاز دارد که شما به احساساتی که بیان می کند گوش دهید. هنگامی که او آنها را احساس کرد و ابراز کرد، آنها را رها می کند و به زندگی خود ادامه می دهد.

در واقع، زمانی که فرصتی برای نشان دادن احساسش به شما داشته باشد، از اینکه او چقدر مهربان و کمک گر است شگفت زده خواهید شد.

اما برای اینکه احساس امنیت کند که این احساسات را بروز دهد، او باید بداند که شما کاملاً حضور دارید و گوش می دهید.

در مقابل وسوسه‌ی خوب کردن حال او و از بین بردن آن احساسات دردسرساز مقاومت کنید. کودک شما به طور غریزی می‌داند چطور حال خودش را خوب کند. به این مثال‌ها دقت کنید.

به نظر می رسد شما در حال حاضر بسیار ناراضی هستید. همه گاهی ناراحت می شوند… من اینجا هستم. در مورد آن تو با من صحبت کنی.

چرا این طرز برخورد هوش هیجانی را رشد می دهد؟

ماهیت عواطف سالم انسانی این است که در ما حرکت کند، با ما می جنگد و می گذرد. وقتی آنها را دفع می کنیم یا آنها را سرکوب می کنیم، احساسات به جای یافتن بیان سالم در درون ما گیر می کند.

اما کودکان از احساسات شدیدی که بر آنها چیره می شود وحشت دارند، تا وقتی جای امنی برای ابرازشان پیدا نکنند، می‌کوشند آن را نادیده بگیرند.

از آنجایی که احساسات در بدن کودکان افزایش میابد کج خلقی راهی می شود برای ابراز احساسات. وقتی به فرزندانمان کمک می‌کنیم که به اندازه کافی احساس امنیت کنند تا بتوانند احساسات خود را ابراز کنند، نه تنها روان و بدن آنها را درمان می‌کنیم. بلکه ما به آنها کمک می کنیم به فرآیند عاطفی خود اعتماد کنند تا بتوانند با افزایش سن، بدون عصبانیت یا سرکوب، احساسات خود را کنترل کنند.

4- حل مسئله را آموزش دهید

تمامی احساسات پیامی دارند و بیهوده نیستند به کودک خود بیاموزید که احساسات خود را درک کند و با آنها کنار بیایند.

اغلب اوقات، هنگامی که بچه ها (و بزرگسالان) احساس کنند احساسات خود را درک کرده اند از قدرت  احساسات  کاسته می شود و بعد از مدتی ناپدید می شود.

این فرصتی را برای حل مشکل ایجاد می کند. گاهی اوقات، بچه ها می توانند این کار را خودشان انجام دهند. گاهی اوقات، آنها برای طوفان فکری به کمک شما نیاز دارند.

برای حل مشکل کودک خود عجله نکنید اجازه دهید خودش از شما درخواست کمک کند. اگر شما به او پیشنهاد کمک دهید او حس اعتماد به نفس خود را برای مدیریت عواطفش از دست می دهد.

بعنوان مثال : حتما خیلی ناراحتی که دوستت چون مریض بود نتونست بیاد پیشت. می‌دونم خیلی دوست داشتی باهاش بازی کنی. وقتی بهتر شدی شاید بتونیم به کمک هم یه کار دیگه پیدا کنیم که ازش لذت ببری.

   چرا این طرز برخورد هوش هیجانی را رشد می دهد؟

بچه ها باید احساسات خود را بیان کنند، اما همچنین باید بدانند که چگونه برای یافتن راه حل های سازنده برای مشکلات، دنده خود را تغییر دهند. این به تمرین و الگوبرداری از طرف ما نیاز دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که همدلی ساده با بچه‌هایمان برای آموزش مدیریت احساساتشان کافی نیست، زیرا آنها هنوز احساس می‌کنند که در عواطف خود هستند.

آموزش دادن به بچه ها برای احترام گذاشتن به احساساتشان به عنوان سیگنال هایی در مورد چیزهایی که باید در زندگی شان به گونه ای متفاوت با آنها رفتار کنند، بچه ها را توانمند می کند.

همه کودکان به مربیگری نیاز دارند تا بیاموزند نیازهای خود را بدون حمله به طرف مقابل بیان کنند.

با آنها بازی کنید

پنج گام برای پرورش هوش هیجانی در کودکان

5- با آنها بازی کنید

وقتی متوجه شدید که یک الگوی منفی در حال شکل گیری است، متوجه شوید که فرزندتان احساسات بزرگی دارد که نمی داند چگونه با آن کنار بیاید و با بهترین دارو همراه شوید: بازی.

برای مثال:

به عنوان مثال، شاید کودک چهار ساله شما همیشه مامان را می خواهد. به جای اینکه آن را شخصی کنید به او کمک کنید تا با احساساتش روبرو شود.

در این بازی «تلاش» نمایشی بابایی بیچاره برای جدا کردن او از مادر به جایی نمی‌رسد. پدر بین مادر و کودک قرار می‌گیرد و غرش می‌کند «نمی‌ذارم به مامان برسی… هی! اول باید من رو شکست بدی! وای چه زوری داری، تو چقدر قوی هستی! اما این دفعه نمی‌ذارم من رو شکست بدی!

چرا این طرز برخورد هوش هیجانی را رشد می دهد؟

همه کودکان به طور روزانه احساسات بزرگی را تجربه می کنند. آنها اغلب احساس ناتوانی می کنند و تحت فشار قرار می گیرند، عصبانی، غمگین، ترسیده یا حسادت می کنند.

کودکانی که از نظر عاطفی سالم هستند، این احساسات را با بازی پردازش می کنند، این همان چیزی است که بچه های کوچک از همه گونه ها یاد می گیرند. کمک به فرزندتان در «بازی کردن» درگیری‌های بزرگ درونی‌اش به او اجازه می‌دهد تا آنها را حل کند تا بتواند به چالش رشدی مناسب با سن بعدی برود.

فرزند شما نمی تواند تعارضات عاطفی عمیق خود را در قالب کلمات بیان کند. حتی برای بیشتر بزرگسالان سخت است. اما او می تواند آنها را به صورت نمادین اجرا کند و بدون نیاز به صحبت در مورد آنها حل کند. خنده هورمون های استرس را به همان اندازه اشک ترشح می کند – و بسیار سرگرم کننده تر است.

 

منبع: http://www.ahaparenting.com

امتیاز شما بسیار مهم است

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۳ رای

یک دیدگاه

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید